فردین دارابی میدانی؛ محمد شعبانپور
چکیده
مسئله جاودانگی عذاب در جهان واپسین، یکی از موضوعات مهم و چالشبرانگیز در علوم اسلامی است که به مفاهیمی چون رحمت الهی، عدالت و فطرت انسانی ارتباط دارد. حکیمان الهی خداوند را خیر مطلق و دارای رحمت واسعه میدانند، در حالی که فطرت انسانی بر اساس آیه «و نفخت فیه من روحی» به سنخ الهی مرتبط است. از اینرو، خطاهای انسانی بهعنوان مسائل ...
بیشتر
مسئله جاودانگی عذاب در جهان واپسین، یکی از موضوعات مهم و چالشبرانگیز در علوم اسلامی است که به مفاهیمی چون رحمت الهی، عدالت و فطرت انسانی ارتباط دارد. حکیمان الهی خداوند را خیر مطلق و دارای رحمت واسعه میدانند، در حالی که فطرت انسانی بر اساس آیه «و نفخت فیه من روحی» به سنخ الهی مرتبط است. از اینرو، خطاهای انسانی بهعنوان مسائل عرضی تلقی میشوند که تنها حالتهای پلیدی را بر فطرت او میافزایند و پس از عذاب، انسان به فطرت پاک اولیه خود بازمیگردد. برخی اندیشمندان اسلامی با استناد به متون دینی، نیازی به خلود در عذاب نمیبینند و این دیدگاه را به چالش میکشند. ابن عربی با تأکید بر وحدت وجود و رحمت الهی، معتقد است که عذاب دائمی برای هیچکس وجود ندارد و در نهایت همه مخلوقات به رحمت خداوند باز خواهند گشت. او باور دارد که خطاهای انسانی نمیتوانند بر فطرت الهی انسان تأثیر دائمی بگذارند و عذاب، مرحلهای از تکامل روحی است. در مقابل، علامه طباطبایی بر جاودانگی عذاب تأکید دارد و آن را با عدالت الهی سازگار میداند. او معتقد است که عذاب و نعمت در آخرت به حالات نفس وابسته است و اگر نفس بهصورت ملکه درآید، عذاب جاودان خواهد بود. این دو دیدگاه، هرچند در اصول کلی متفاوت هستند، به تبیین ابعاد مختلف مسئله جاودانگی در عذاب میپردازند و نیاز به فهم عمیقتری از آموزههای دینی و تأملات فلسفی و کلامی را نشان میدهند.
محمد شعبان پورشش پلی
چکیده
خواجه نصیرالدین طوسی بهعنوان یکی از متکلمان مشهور شیعه در قرن هفتم با نوشتن آثاری چون (تجرید الاعتقاد) که شیعه و سنی آن را شرح کردهاند؛ توانسته بر اساس قواعد کلامی و فلسفی از آرای شیعه بهویژه در مسئلۀ امامت دفاع کند، وی بر متکلمان متأخر خود حتی در جهان تسنن نیز اثر گذاشت وآنان روش وی را الگو قرار داده و کتابهای مهمی را نگاشتند. ...
بیشتر
خواجه نصیرالدین طوسی بهعنوان یکی از متکلمان مشهور شیعه در قرن هفتم با نوشتن آثاری چون (تجرید الاعتقاد) که شیعه و سنی آن را شرح کردهاند؛ توانسته بر اساس قواعد کلامی و فلسفی از آرای شیعه بهویژه در مسئلۀ امامت دفاع کند، وی بر متکلمان متأخر خود حتی در جهان تسنن نیز اثر گذاشت وآنان روش وی را الگو قرار داده و کتابهای مهمی را نگاشتند. این پژوهش در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، آراء خواجه نصیر را در مبحث امامت به صورت تطبیقی در چهار اثر کلامیشان ارائه کند و در نهایت به این نتیجه دست یافتهاست که وی، امامت را بهعنوان یک اصل اعتقادی و در مباحث مستقل مطرح نمودهاست و سعی کرده به این مباحث ساختار منطقی دهد و آنها را با شیوهای تحلیلی- منطقی مورد پژوهش قرار دهد؛ در این راستا دلایل ایشان در دو حوزۀ عقلی و نقلی، پرداخته شدهاست.