نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار فقه و حقوق، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران. استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، ایران.
چکیده
مسأله خلافت و امامت بعد از نبوت از مهمترین مسائل کلامی و تاریخی در جامعه اسلامی است. امامیه با تأکید بر معیار عصمت این مقام را در انحصار امامان معصوم علیهمالسلام میداند. عامه در تبعیت از سقیفه خلافت خلفای سقیفه و سایر خلفا را پذیرفتهاند. پذیرش حاکمیت خلفای سقیفه با چالش عقلی تقدیم شخص مفضول بر شخص افضل، (امیرالمؤمنین علیهالسلام)، رو به رو است. از این رو علمای عامه در صدد رفع و حل این چالش عقلی بر آمدهاند. ابن ابیالحدید معتزلی این مهم را با رویکردی فقهی به انجام رسانده و حلبی تلاش کرده با رویکردی عقلی-سیاسی به انجام برساند. حلبی مبتنی بر مبنای بوعلی سینا در تفکیک بین علم وعقل با ادعای فزونی توانمندی سیاسی مفضول تن به جواز تقدیم وی دادهاست. با تمام این تلاشها قول به جواز تقدیم مفضول از جهات گوناگون عقلی و قرآنی مخدوش است. در این مقاله با بررسی تطبیقی کلام ابن ابی الحدید و حلبی به ریشههای تاریخی این قول پرداختهایم و با روش تحلیلی – توصیفی اشکالات آن را با دقت احصا کردهایم.
کلیدواژهها