نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجو
2 دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
یکی از محوریترین مباحثی که در طول تاریخ و در میان ادیان و فرقههای کلامی مطرح بوده، مسئله آموزه «نجات» و طرح این پرسش است که آیا پیروان ادیان و مذاهب دیگر، اهل نجات هستند یا خیر؟ در سنت غربی، قائلین به این نظریه را با جرحوتعدیل میتوان در سه گروه انحصارگرایان، شمولگرایان و کثرتگرایان قرار داد، موضوعی که در ادبیات کلام اسلامی به آن اشارهای نشده و اگر استفاده میشود، صرفاً وامگیری واژه از سنت غربی است. مقاله حاضر آراء دو متفکر تأثیرگذار پیرامون پرسش چگونگی نجات پیروان سایر ادیان و مذاهب را مورد واکاوی قرار داده است. از سویی آراء ابنتیمیه، تأثیر به سزایی در تشکیل منظومه فکری اهل سنت وهابی کنونی دارد را بررسی نموده و از جانب دیگر، نظرات استاد مطهری، فیلسوف و متکلم شیعه را رصد نموده و موردبررسی و مقایسه قرارداده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و احصا مطالب از طریق واکاوی آثار آن دو صورت گرفته است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که ابنتیمیه نگاهی «ظاهرگرایانه» به آیات و روایات داشته و بر اساس این نگرش، تنها قوم سلف و پیروان آنان (اهل حدیث) را اهل نجات میداند و سایر مسلمانان و بهصورت خاص شیعیان را اهل بدعت نامیده و از اهل نجات نمیداند؛ اما استاد مطهری با تأکید بر آموزههای قرآن و روایات معصومین، مردم را به لحاظ سرنوشت به گروههای مختلفی تقسیم میکند. ایشان درجات گوناگونی را برای نجات انسانها در نظر میگیرد. او میان مسلمان منطقهای و مسلمان واقعی، کافر معاند و کافر غیر معاند، کافر قاصر و کافر مقصّر و همچنین انسان دارای عمل نیک و فاقد عمل نیک تمایز قائل میشود. استاد مطهری جاهلان قاصر، مستضعفین فکری و کسانی که بر اساس فطرت الهی خود عمل میکنند و دارای عمل صالح هستند را اهل نجات میداند. با توجه به یافتههای این پژوهش به نظر میرسد، ابن تیمه نجات را منحصر در قوم سلف و پیروان آن دانسته، حالآنکه استاد مطهری دایره نجات را وسیعتر در نظرگرفته بهگونهای که میتواند شامل پیروان سایر مذاهب و ادیان دیگر، بهشرط داشتن شرایط بشود.
کلیدواژهها