مهناز مظفری فر
چکیده
چکیده: مسائل مربوط به داستان حضرت آدم در تاریخ اندیشۀ ادیان ابراهیمی (یهود، مسیحیت و اسلام) مورد تحلیل تفسیرهای گوناگون قرار گرفته است. در قرآن کریم ماجرای خوردن میوة ممنوعه و به دنبال آن اخراج آدم از بهشت و پیش از آن، آفرینش او و نیز رابطة او با فرشتگان و مانند اینها با عبارات موجز بیان گردیده است. از آن میان، مسألۀ «عصمت» و «بهشتِ» ...
بیشتر
چکیده: مسائل مربوط به داستان حضرت آدم در تاریخ اندیشۀ ادیان ابراهیمی (یهود، مسیحیت و اسلام) مورد تحلیل تفسیرهای گوناگون قرار گرفته است. در قرآن کریم ماجرای خوردن میوة ممنوعه و به دنبال آن اخراج آدم از بهشت و پیش از آن، آفرینش او و نیز رابطة او با فرشتگان و مانند اینها با عبارات موجز بیان گردیده است. از آن میان، مسألۀ «عصمت» و «بهشتِ» آدم در میان مفسران و متکلمان مسلمان همواره مورد مناقشه بوده است. ملاصدرا و برخی شارحان وی (ملا هادی سبزواری و علامه طباطبایی) کوشیده اند تا با ردِّ پاره ای موارد متناقض نما به تفسیری جامع نگر و قابل دفاع دست یابند. به همین دلیل شبهاتی را که در تفسیر و توجیه این دسته از آیات مطرح شده، جدّی انگاشته و در صدد گره گشایی از آنها برآمده اند. هدف این مقاله بازخوانی و بررسی برخی شبهات مربوط به این دو مسأله و بازیابی پاسخ آنان است. همچنین در این نوشتار حقیقت خلقت زن از دیدگاه فلاسفهی مورد بحث مورد کنکاش قرار گرفت و بدست آمد که زن از نظر خلقت مانند مرد و فردی از افراد انسان است.
طیبه خسروی؛ علی الله بداشتی
چکیده
مکتب اشعری در توحید افعالی همانند شیعه، تمام امور هستی را به خداوند نسبت میدهد و اراده انسان را در هر لحظه محتاج علت میداند. لذا تفسیر نظریه کسب به جبر، قابل تردید و بررسی میباشد. در پی بررسی دقیقتر انتساب جبر به اشاعره، از دو طریق موضوع بررسی شده است. تفاوت قدرت و اراده در انسان و همچنین اعتقاد به قضا وقدر و رابطه آن با اختیار انسان با ...
بیشتر
مکتب اشعری در توحید افعالی همانند شیعه، تمام امور هستی را به خداوند نسبت میدهد و اراده انسان را در هر لحظه محتاج علت میداند. لذا تفسیر نظریه کسب به جبر، قابل تردید و بررسی میباشد. در پی بررسی دقیقتر انتساب جبر به اشاعره، از دو طریق موضوع بررسی شده است. تفاوت قدرت و اراده در انسان و همچنین اعتقاد به قضا وقدر و رابطه آن با اختیار انسان با محوریت نظرات صدرا و مقایسه آن با نظریه کسب اشعری و روشن شد که نمیتوان نظریه کسب را بر جبر حمل کرد. بنابراین با پاسخ به سوالاتی همچون ارتباط قضا و قدر با اختیار در شیعه و اشاعره و از طرفی مقایسه دیدگاههای آنان در جبر و اختیار انسان، همچنین از دقت در تفاوت اراده و قدرت، و از سوی دیگر توجه به اصل نیازمندی دائمی ممکنات به علت، منتج میشود که انسان همواره در هر فعلی نیازمند اعطای قدرت میباشد تا فعل ارادی انجام دهد و این به معنی جبر نیست بلکه توحید افعالی نیز بیانگر این مفهوم میباشد و در نهایت موید آن نیز نظر ملاصدرا مبنی بر اینکه خداوند علت قریب و بعید است؛ با نظریه کسب قابل تطبیق است.