علیرضا فارسی نژاد؛ سید محمدهاشم پورمولا؛ علی طاهری دهنوی
چکیده
مفهوم جامع خدا در کتابهای مقدس ادیان الهی با عناوین مختلفی مطرح شده است؛ در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، با عنوان «اَلله»، در اَوِستا، کتاب مقدس زرتشتیان، با عنوان «اَهورامَزدا»، در تورات، کتاب مقدس یهودیان، با عنوان «یهوه» و در اِنجیل، کتاب مقدس مسیحیان، با عنوان «پدر آسمانی». پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این ...
بیشتر
مفهوم جامع خدا در کتابهای مقدس ادیان الهی با عناوین مختلفی مطرح شده است؛ در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، با عنوان «اَلله»، در اَوِستا، کتاب مقدس زرتشتیان، با عنوان «اَهورامَزدا»، در تورات، کتاب مقدس یهودیان، با عنوان «یهوه» و در اِنجیل، کتاب مقدس مسیحیان، با عنوان «پدر آسمانی». پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا همة عناوین مزبور به یک حقیقت اشاره دارند و کاملاً بر یکدیگر منطبقاند یا اینکه تفاوتهایی در این نامها وجود دارد. بدین منظور، نویسنده به روش توصیفی ـ تحلیلی ـ تطبیقی عناوین مختلفی را، که در کتب مقدس سایر ادیان الهی حکایتگر مفهوم خداست، با عنوان (الله)، که حاکی از مفهوم خدا در قرآن است، مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده است که هرچند همة عناوین مذکور به یک حقیقت اشاره دارند و همگی بیانگر مفهوم جامع خدا در آن دین هستند، اما در کتب مقدس سایر ادیان الهی، از حیث توصیف ذات، صفات و افعال خدا، نقاط افتراق زیادی با قرآن وجود دارد. مفهوم جامع خدا در قرآن بیانگر حقیقتی است که در ذات، صفات و افعال، یگانه و نامحدود بوده و از هرگونه شباهت به مخلوقات منزّه است؛ اما در کتب مقدس سایر ادیان الهی بیانگر حقیقتی است که در ذات یگانه نیست، در صفات محدود و انسانی بوده و شریک دارد، در افعال نیز محدود بوده و سطح افعال او در حدِّ افعال بشری پایین آمده است.
احمد شجاعی
چکیده
بحث از غایتشناسی، بهویژه مسئلة غایتمندی افعال الهی، از مباحث مهم در حوزة معارف دینی، مخصوصاً در علم کلام است. برای هر ذهن فعال و کنجکاوی، این مسئله مطرح است که آیا افعال الهی معلل به غرض و غایت است یا نه، بهخصوص در حوزة آفرینش ـ که مهمترین فعل الهی استـ آیا میتوان برای آفرینش الهی غرضی ترسیم کرد؟ و اگر پاسخ مثبت است، آن غرض ...
بیشتر
بحث از غایتشناسی، بهویژه مسئلة غایتمندی افعال الهی، از مباحث مهم در حوزة معارف دینی، مخصوصاً در علم کلام است. برای هر ذهن فعال و کنجکاوی، این مسئله مطرح است که آیا افعال الهی معلل به غرض و غایت است یا نه، بهخصوص در حوزة آفرینش ـ که مهمترین فعل الهی استـ آیا میتوان برای آفرینش الهی غرضی ترسیم کرد؟ و اگر پاسخ مثبت است، آن غرض چیست؟ دانشمندان اسلامی پیرامون غایتمندی افعال الهی دیدگاههای متفاوتی مطرح کردهاند، برخی با توجه بر مبانی آنها در پذیرش حسن و قبح عقلی، افعال الهی را غایتمند دانسته و نفی غایت در افعال الهی را مستلزم اشکالات عدیدهای دانستهاند که متکلمان امامیّه، معتزله و ماتریدیه، جزوه این گروه هستند. برخی دیگر، مانند اکثر اشاعره، با توجه به عدم پذیرش قاعدة حسن و قبح عقلی از طرف آنان، غایت در افعال الهی را نفی کردهاند. طایفهای دیگر در مسئله، قائل به تفصیل شدهاند، در نوشتارِ پیشرو، دلایل دیدگاه طوایف مختلف پیرامون غایتمندی افعال الهی مورد بررسی واقع میشود.
سعید سلیمی
چکیده
امامت یکی از اصول بنیادین اسلامی است که بسیاری از اصول دیگر در پرتو آن تبیین میشوند. همانگونه که اختلاف در امامت بهعنوان اصل بنیادین، سبب بهوجود آمدن برخی از فِرَق اسلامی گردیده، اختلاف در صفات امام نیز باعث بهوجود آمدن فِرَقی مانند امامیّه و زیدیّه در عالم تشیّع شده است. صفاتی مانند قیام مسلّحانه، عصمت، افضلیّت، علم، نسب ...
بیشتر
امامت یکی از اصول بنیادین اسلامی است که بسیاری از اصول دیگر در پرتو آن تبیین میشوند. همانگونه که اختلاف در امامت بهعنوان اصل بنیادین، سبب بهوجود آمدن برخی از فِرَق اسلامی گردیده، اختلاف در صفات امام نیز باعث بهوجود آمدن فِرَقی مانند امامیّه و زیدیّه در عالم تشیّع شده است. صفاتی مانند قیام مسلّحانه، عصمت، افضلیّت، علم، نسب امام و بلوغ از مهمترین صفات اختلافی بین امامیّه و زیدیّه است. در این پژوهش با استفاده از روش عقلی برهانی، نقلی وحیانی و نقلی تاریخی ثابت شده که امامیّه به لازم نبودن قیام مسلّحانة امام در هر شرایطی، تأکید میکند و با توجه به عصمت و علم امام، آگاهی و اقدام به قیام برعهدة امام است. نبودِ انصار واقعی، اصل ثابتِ حفظ اسلام و احقاق حقّ مردم، نه حقوق شخصی از مهمترین دلایل قیام نکردن برخی از امامان است؛ ولی زیدیّه به لزوم قیام مسلّحانة امام در هر شرایطی اصرار دارند.
علی کربلایی پازوکی؛ زینت نوروزی
چکیده
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئلة هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادةانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت ...
بیشتر
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئلة هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادةانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت و ضلالت در قرآن از دیدگاه علّامه طباطبایی در تفسیر« المیزان» ، فخررازی در تفسیر مفاتیحالغیب و زمخشری در تفسیر کشاف میپردازد. هدف این پژوهش، یافتن رابطهای معنادار بین هدایت و ضلالت الهی است که از ظاهر برخی ازآیات قرآن فهمیده میشود و نیز نقش اختیار و ارادة انسان در این موضوع که از بعضی آیات دیگر استنباط میشود. علّامه طباطبایی هدایت ابتدایی و توفیقی را به ارادة الهی و ضلالت ابتدایی را به ارادة انسانی و ضلالت کیفری را نوعی مجازات الهی میداند؛ فخر رازی با پذیرش مسلک جبرگرایانه، خداوند را خالق همهچیز از جمله هدایت و ضلالت بیان کرده است و زمخشری، براساس مکتب اعتزال، استناد هدایت و ضلالت در آیات قرآن به خداوند را نوعی مجاز میداند و بر نقش اراده و اختیار انسان تأکید دارد.
محسن حبیبی؛ فاطمه عباس زاده
چکیده
غزّالی وجود امام را به ادلة شرعی و اجماع امت، ضروری و برای قوام دین و دنیا مفید میداند؛ اما عصمت را برای امام شرط نمیداند. او معتقد است تنها در امور کشورداری وتجهیز سپاه و... به امام نیاز است؛ و از آنجا که برای انجام این قبیل کارها به علم الهی و لدنّی نیازی نیست، از اینرو، به عصمت نیازی نیست. او مانند دیگر پیروان اهل سنّت، تعیین امام ...
بیشتر
غزّالی وجود امام را به ادلة شرعی و اجماع امت، ضروری و برای قوام دین و دنیا مفید میداند؛ اما عصمت را برای امام شرط نمیداند. او معتقد است تنها در امور کشورداری وتجهیز سپاه و... به امام نیاز است؛ و از آنجا که برای انجام این قبیل کارها به علم الهی و لدنّی نیازی نیست، از اینرو، به عصمت نیازی نیست. او مانند دیگر پیروان اهل سنّت، تعیین امام را به انتخاب مردم میداند و هرگونه ادعای نصی از سوی شیعه را بیربط به مسئلة امامت و غیرمتواتر معرفی میکند. از نظر او اگر این اخبار، متواتر بودند، هرگز در آنها شک نمیشد، در حالیکه در مورد این اخبار شک وجود دارد. بنابراین احادیثی چون حدیث غدیر و منزلت صرفاً بیانگر احترام و دوستی میان پیامبر(ص) و علی(ع) است و دلیلی بر امامت علی(ع) محسوب نمیشود. خواجه نصیرالدین طوسی در برابر این دیدگاه موضع گرفته ووجود امام را نه به ادلة شرعی، بلکه به دلیل عقلی و با استناد به «قاعدة لطف» بر خداوند واجب میداند. وی همچنین با ارائة ادلة عقلی متعدد، عصمت را نیز برای امام ضروری میداند و عقیده دارد که درصورت معصوم نبودن امام، تسلسل لازم آمده و دیگر نمیتوان به تکالیف شرع اطمینان کرد. درضمن، در صورت انجام افعال قبیح از وی، نهی او از آن عمل، واجب میشود و در این صورت، غرض از نصب امام نقض شده،مقام امام از سایر مردم پایینتر میآید؛ در حالیکه امام باید افضل از همه باشد. خواجه، پس از اثبات عصمت برای امام، میگوید عصمت خصیصة ناآشکاری است که کسی جز پروردگار به آن علم ندارد. لذا نصب امام باید از سوی خدا و رسولش صورت گیرد و این یعنی نص؛ و همچنین با توجه به شیوة رسول خدا(ص) بعید است که ایشان در خصوص چنین امر خطیری سکوت کرده باشد. در مجموع، ادلّة خواجه نسبت به دلایل ادعایی غزّالی از وجاهت و قوت بهتری برخوردار است.