یحیی صولتی
چکیده
چکیدهعصمت، به عنوان یکی از مؤلّفههای مهمّ در باب نُبُوَّت به شمار میرود که بدون توجّه به آن، مبحث نبوّت، منتفی می-گردد. این مقوله، در دو بُعد زندگی وحیانی و حیات عادی انبیاء، مورد بررسی قرار میگیرد. در بُعد وحیانی، عصمت انبیاء، مورد اتّفاق نظر تمامی متکلّمان، فلاسفه و دیگر اندیشمندان قرار دارد؛ امّا در بُعد زندگی عادی، این ...
بیشتر
چکیدهعصمت، به عنوان یکی از مؤلّفههای مهمّ در باب نُبُوَّت به شمار میرود که بدون توجّه به آن، مبحث نبوّت، منتفی می-گردد. این مقوله، در دو بُعد زندگی وحیانی و حیات عادی انبیاء، مورد بررسی قرار میگیرد. در بُعد وحیانی، عصمت انبیاء، مورد اتّفاق نظر تمامی متکلّمان، فلاسفه و دیگر اندیشمندان قرار دارد؛ امّا در بُعد زندگی عادی، این مسئله، محل اختلاف است. در تاریخ تفکّر اسلامی، عصمت، به عنوان یک مسئلهی بسیار مهمّ کلامی به شمار میرود که مورد اهتمام جدّی متکلّمان مسلمان قرار گرفته است؛ چنانکه متکلّمان عدلیه و متکلّمان امامیه، عصمت انبیاء، را به عنوان موهبتی الهی پذیرفته و آن را با اختیار معصوم، سازگار میدانند؛ امّا متکلّمان معتزله، ضمن تأکید بر اختیار معصوم، ملکهی عصمت را، به دوران پس از بعثت انبیاء، نسبت میدهند. در این جستار، به دنبال اثبات این فرضیّه است که ضرورت عصمت انبیاء الهی، را، اثبات نماید. در راستای این فرضیّه، علّامه طباطبائی ضمن پذیرش دیدگاه متکلّمان امامیّه، به شیوهای خاصّ خود به تفسیر عصمت پرداخته است. این فیلسوف نوصدرایی، بر اساس موازین کلامی و فلسفی خویش، عصمت را مورد بررسی قرار داده و آن را به عنوان ویژگی ذاتی مبحث نبوّت به اثبات میرساند.کلیدواژگان: عصمت، نبوّت، علّامه طباطبائی، لطف الهی، انبیاء الهی، متکلّمان اسلامی، اولیاء الهی،.
رضا بنی اسدی؛ فاطمه قوه ندوشن
چکیده
ابنتیمیه به استدلال عقلی علامه حلی بر امامت امام علی(ع) که با استفاده از لزوم عصمت امام ارائه داده، نقدهایی وارد کردهاست. وی ضمن اینکه به طور کلی، انتصاب الهی امام را پذیرا نیست، به دنبال آن، بحث عصمت امام را نیز رد کرده، قبول ندارد. در واقع، اشکالاتی که ابنتیمیه بر عدم لزوم عصمت در امام گرفته، به انکار اصل مسألة امامت به معنایی ...
بیشتر
ابنتیمیه به استدلال عقلی علامه حلی بر امامت امام علی(ع) که با استفاده از لزوم عصمت امام ارائه داده، نقدهایی وارد کردهاست. وی ضمن اینکه به طور کلی، انتصاب الهی امام را پذیرا نیست، به دنبال آن، بحث عصمت امام را نیز رد کرده، قبول ندارد. در واقع، اشکالاتی که ابنتیمیه بر عدم لزوم عصمت در امام گرفته، به انکار اصل مسألة امامت به معنایی که مورد نظر شیعه است، بازگشت میکند؛ چراکه با پذیرش امامت به معنای مورد نظر شیعه، گریزی از پذیرش عصمت و به دنبال آن، امامت امام علی(ع) وجود ندارد. این مقاله به روش توصیفیـ تحلیلی نگارش یافتهاست و درصدد بیان مسألة استحکام و قوت استدلال علامه حلی بر امامت امام علی(ع) است و در واقع، به این پرسش پاسخ میدهد که آیا اشکالات ابنتیمیه بر دلیل اول عقلی علامه حلی بر اثبات امامت امام علی(ع) وارد است؟ با تأمل در اشکالات ابنتیمیه، به استدلال عقلی علامه حلی بر امامت امام علی(ع) معلوم میشود نظرات او مردود است که تثبیت استدلال علامه و در نتیجه، اثبات امامت امام علی(ع) و به تبع آن، سایر امامان شیعه را در پی دارد.
سیدسجاد جعفری
چکیده
بحث از عصمت انبیاء از مباحثی است که همواره بین امامیه و اهل سنت در گستره و محدوده آن اختلاف بوده است شیعیان امامی با توجه به پذیرش عصمت تام پیامبر شخصیت ایشان را بهگونهای ترسیم کردهاند، اما متکلمان و مفسران اهل سنت با اختلاف دیدگاهی که دارند، اغلب با توجه به ظاهر برخی آیات به عصمت پیامبر در همه شئون باورمند نیستند. مقاله حاضر ...
بیشتر
بحث از عصمت انبیاء از مباحثی است که همواره بین امامیه و اهل سنت در گستره و محدوده آن اختلاف بوده است شیعیان امامی با توجه به پذیرش عصمت تام پیامبر شخصیت ایشان را بهگونهای ترسیم کردهاند، اما متکلمان و مفسران اهل سنت با اختلاف دیدگاهی که دارند، اغلب با توجه به ظاهر برخی آیات به عصمت پیامبر در همه شئون باورمند نیستند. مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، و با استفاده از منابع کتابخانهای به مقایسه دیدگاه فخر رازی ـ از مفسران صاحب نظر اهل سنت در مباحث کلامی ـ و طبرسی از مفسران بزرگ امامیه ذیل آیات؛ 105 و 106 سوره نساء؛ 49 سوره مائده ؛ 43 سوره توبه؛ 52 سوره حج؛ 37 سوره احزاب؛ 2 سوره فتح میپردازد. طبرسی همچون اکثر امامیه قائل است پیامبر معصوم از خطا و اشتباه هست و این عصمت قبل و بعد از نبوت وجود داشته است در حالی که فخر رازی با توجه به ظاهر آیات معتقد است عصمت برای پیامبر تا قبل از بعثت ضرورت ندارد بلکه لزوم آن از زمان بعثت است.
مهدی مهدوی اعلا؛ علی رضا خاتم شیشهبر
چکیده
ویژگی عصمت از بنیادیترین و مهمترین مباحث نبوت است. زیرا اسوه و راهنمای بشریت بودن برای پیشوایان دین بدون داشتن عصمت تام بر خلاف حکمت الهی است. با عنایت به این که قلمرو عصمت دارای مراتب مختلفی است، دانشمندان مذاهب اسلامی هر یک متاثر از مبانی عقیدتی خویش، پس از واکاوی و مطالعهی قلمرو عصمت انبیاء، به پذیرش مراتب یا مرتبهای خاص ...
بیشتر
ویژگی عصمت از بنیادیترین و مهمترین مباحث نبوت است. زیرا اسوه و راهنمای بشریت بودن برای پیشوایان دین بدون داشتن عصمت تام بر خلاف حکمت الهی است. با عنایت به این که قلمرو عصمت دارای مراتب مختلفی است، دانشمندان مذاهب اسلامی هر یک متاثر از مبانی عقیدتی خویش، پس از واکاوی و مطالعهی قلمرو عصمت انبیاء، به پذیرش مراتب یا مرتبهای خاص از عصمت اکتفا نمودهاند. دیدگاه عصمت انبیاء در سه مرتبه ی پیراستگی از هر گونه کفر و شرک و نیز تلقی و حفظ شریعت همچنین تبلیغ احکام و معارف شریعت مورد پذیرش همه متکلمان اسلامی است جز باقلانی که در مرتبه اخیر نظریه دیگری دارد. انگاره عصمت مطلق برای رسولان در مرتبه عمل به شریعت همسو با شاخصهای نبوت و مقبول است. رهیافت پیراستهبودن انبیاء از سهو، خطا و اشتباه در امور عادی زندگی، مطمح نظر بیشتر اندیشمندان امامیه است. در مجموع نظریه ادق و اکمل در باب قلمرو عصمت پیامبران، دیدگاه عصمت همهجانبه- در همهی مراتب- است. که منطبق با موازین و حکمت الهی است. شایان ذکر است اثر حاضر ضمن توجه به آراء متکلمان مذاهب امامیه، معتزله و اشاعره بیشتر بر اندیشه های سید مرتضی و فخرالدین رازی تمرکز دارد.
سید محمد تقی موسوی کراماتی
چکیده
آیۀ مباهله، جزء نمایانترین آیاتی است که از دیرباز در متن گفتگوهای کلامی فریقین رایج بودهاست. متکلمان امامی بر آن بودهاند که در پرتو دلالت معنایی آیۀ مباهله، پشتوانهای قرآنی برای بنیانهای مرامی شیعه فراهم سازند. امامت، افضلیت امام و عصمت، از درخشانترین دریافتهایی است که در پژوهشهای کلامی شیعه از آن یاد شدهاست ...
بیشتر
آیۀ مباهله، جزء نمایانترین آیاتی است که از دیرباز در متن گفتگوهای کلامی فریقین رایج بودهاست. متکلمان امامی بر آن بودهاند که در پرتو دلالت معنایی آیۀ مباهله، پشتوانهای قرآنی برای بنیانهای مرامی شیعه فراهم سازند. امامت، افضلیت امام و عصمت، از درخشانترین دریافتهایی است که در پژوهشهای کلامی شیعه از آن یاد شدهاست اما در مقابل، متکلمان اهل سنت به جز اثبات نبوت،سایر وجوه معنایی که شیعه بدان استناد میجوید؛ برنتابیده است و در پیمایش کلامی خویش،کوشیدهاست با رویکردی سلبی با ادلهای چون پیامبر، مقصود معنایی انفسنا،کودکبودن حسنین و ترجیح مفضول بر فاضل، دلالت آیه را در حد یک فضیلت ساده فرو کاهد. اما متکلمان امامی با بهرهگیری از ادله عقلی، نقلهای روایی، دریافتهای تفسیری، قواعد ادبی و گزارشهای تاریخی در جایگاه دفاع از دریافتهای معنایی که از آیۀ مباهله دارند؛ آراء متکلمان عامه را به چالش کشیدهاند که برآیند آن در اثبات افضلیت تابناک اهل بیت ظهوری روشن دارد.
محسن حبیبی؛ فاطمه عباس زاده
چکیده
غزّالی وجود امام را به ادلة شرعی و اجماع امت، ضروری و برای قوام دین و دنیا مفید میداند؛ اما عصمت را برای امام شرط نمیداند. او معتقد است تنها در امور کشورداری وتجهیز سپاه و... به امام نیاز است؛ و از آنجا که برای انجام این قبیل کارها به علم الهی و لدنّی نیازی نیست، از اینرو، به عصمت نیازی نیست. او مانند دیگر پیروان اهل سنّت، تعیین امام ...
بیشتر
غزّالی وجود امام را به ادلة شرعی و اجماع امت، ضروری و برای قوام دین و دنیا مفید میداند؛ اما عصمت را برای امام شرط نمیداند. او معتقد است تنها در امور کشورداری وتجهیز سپاه و... به امام نیاز است؛ و از آنجا که برای انجام این قبیل کارها به علم الهی و لدنّی نیازی نیست، از اینرو، به عصمت نیازی نیست. او مانند دیگر پیروان اهل سنّت، تعیین امام را به انتخاب مردم میداند و هرگونه ادعای نصی از سوی شیعه را بیربط به مسئلة امامت و غیرمتواتر معرفی میکند. از نظر او اگر این اخبار، متواتر بودند، هرگز در آنها شک نمیشد، در حالیکه در مورد این اخبار شک وجود دارد. بنابراین احادیثی چون حدیث غدیر و منزلت صرفاً بیانگر احترام و دوستی میان پیامبر(ص) و علی(ع) است و دلیلی بر امامت علی(ع) محسوب نمیشود.خواجه نصیرالدین طوسی در برابر این دیدگاه موضع گرفته ووجود امام را نه به ادلة شرعی، بلکه به دلیل عقلی و با استناد به «قاعدة لطف» بر خداوند واجب میداند. وی همچنین با ارائة ادلة عقلی متعدد، عصمت را نیز برای امام ضروری میداند و عقیده دارد که درصورت معصوم نبودن امام، تسلسل لازم آمده و دیگر نمیتوان به تکالیف شرع اطمینان کرد. درضمن، در صورت انجام افعال قبیح از وی، نهی او از آن عمل، واجب میشود و در این صورت، غرض از نصب امام نقض شده،مقام امام از سایر مردم پایینتر میآید؛ در حالیکه امام باید افضل از همه باشد. خواجه، پس از اثبات عصمت برای امام، میگوید عصمت خصیصة ناآشکاری است که کسی جز پروردگار به آن علم ندارد. لذا نصب امام باید از سوی خدا و رسولش صورت گیرد و این یعنی نص؛ و همچنین با توجه به شیوة رسول خدا(ص) بعید است که ایشان در خصوص چنین امر خطیری سکوت کرده باشد. در مجموع، ادلّة خواجه نسبت به دلایل ادعایی غزّالی از وجاهت و قوت بهتری برخوردار است.