علی کربلائی پازوکی؛ علی بصیرت؛ صالح حسن زاده؛ حسام الدین خلعتبری
چکیده
وحی، اساسِ شکلگیری کتب مقدس (از جمله قرآن و عهدین) و مبنای ساختار ادیان الهی است. برخی روشنفکران معاصر، در تکاپوی یافتن پاسخ برای چالشهای دین پژوهی و دینداری در مواجهه با دستاوردهای جدید بشری، با رویکرد معرفتشناسی و هرمنوتیکی به بررسی ماهیت وحی قرآن و نسبت آن با خدا و پیامبر (ص) پرداختهاند. از جمله آخرین نظریه آنان در مورد، رؤیانگاری ...
بیشتر
وحی، اساسِ شکلگیری کتب مقدس (از جمله قرآن و عهدین) و مبنای ساختار ادیان الهی است. برخی روشنفکران معاصر، در تکاپوی یافتن پاسخ برای چالشهای دین پژوهی و دینداری در مواجهه با دستاوردهای جدید بشری، با رویکرد معرفتشناسی و هرمنوتیکی به بررسی ماهیت وحی قرآن و نسبت آن با خدا و پیامبر (ص) پرداختهاند. از جمله آخرین نظریه آنان در مورد، رؤیانگاری وحی است. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی شواهد موجود در عهدین نشان دهدکه ارتباط وحیانی پیامبران، از نوع خواب و رؤیا نبوده است؛ زیرا در عهدین شواهد متعددی، متعارض با مبناها و لوازم این نظریه یافت میشود. پژوهش حاضر در گردآوری مطالب، ازمنابع کتابخانهای و در تجزیه و تحلیل دادهها، از روش توصیفی-تحلیلی آمیخته با شیوه تطبیق انتقادی بهره گرفته است. یافته اینکه بر اساس این نظریه، وحی، خواب و رؤیا است و قرآن حکایت رؤیاهای رسولانه است و این کتاب معبّر میخواهد و نه مفسر، و آنان که در تفسیر کوشیدهاند، کار بیهوده کردهاند. لازمه چنین ادعایی این است که نه فقط قرآن، بلکه تورات و انجیل هم رؤیاهای رسولانۀ موسی و عیسی (ع) است و وحی تمام انبیاء نیز نوعی تأثیرپذیری از رؤیاهای آنان است. نتیجه آن است که رؤیاانگاری وحی، با قدر متیقن از تعریف و ماهیت وحی بر اساس فرازهای انجیل و تورات، مخالفت جدی دارد. بر اساس عهد عتیق ویژگی اصلی پیامبران دریافت وحی است و وحی سرشت زبانی دارد. لازم به ذکر است، بحث از اعتبار یا اصالت انجیل و تورات فعلی، در مدعای پژوهش مدخلیتی ندارد، زیرا وجود شواهدی در عهدین که خواب و رؤیا نبودن ارتباط انبیا با مبدأ غیب را اثبات کند، برای رد رؤیاانگاری وحی کافی است.
جعفر مقصودی؛ حسام الدین خلعتبری لیماکی؛ علی رجب زاده آلمالو؛ عبدالمطلب عبدالله
چکیده
اعتقاد به امامت دوازده معصوم (علیهم السلام) در عقیدهی صوفی گنابادی، مسئلهای قطعی و یقینی است. آنها امامت را زمام دین و نظام مسلمین و اصل اساس اسلام میدانند. اما آنچه در منظر این فرقه بیشترین نمود را دارد إغراق بیش از حدی است که در خصوص مقام قطب و شیخ فرقه میشود. آنها با بیان مواردی همچون زبان لاهوتی فهم کردن، اشاره غیبی شدن، ...
بیشتر
اعتقاد به امامت دوازده معصوم (علیهم السلام) در عقیدهی صوفی گنابادی، مسئلهای قطعی و یقینی است. آنها امامت را زمام دین و نظام مسلمین و اصل اساس اسلام میدانند. اما آنچه در منظر این فرقه بیشترین نمود را دارد إغراق بیش از حدی است که در خصوص مقام قطب و شیخ فرقه میشود. آنها با بیان مواردی همچون زبان لاهوتی فهم کردن، اشاره غیبی شدن، مأموریت الهی در تعیین جانشین داشتن، تخلف از فرمان قطب را استکبار از حق دانستن و مواردی از این قبیل، قطب فرقه را هم ردیف و هم شأن با امام معصوم قرار میدهند. به گونهای که بدون وجود قطب یا شیخ فرقه، حجت الهی بر بندگان تمام نشده و هدایت واقعی محقق نمیشود. در حالی که اینگونه تعابیر و عبارات، از شئونات وابسته به امام معصوم است و به کارگیری این تعابیر دربارهی أقطاب فرقه که افراد عادی و غیر معصوم هستند، نشانه انحراف از مبانی اعتقادی شیعه امامیه است. ارتباط با عالم غیب پدیدهای است که پذیرش آن جز با دلیل قطعی و یقینی پسندیده نمیباشد و صرف ادعای بدون مدرک نیز قابلیت پذیرش ندارد.مقاله مورد نظر با عنایت به مبانی کلامی شیعه امامیه به نقد و تحلیل دیدگاه صوفی گنابادی در این مسئله میپردازد. و روش به کار رفته در آن روش توصیفی-تحلیلی است.